کلید حل مشکل بیکاری؛
دختر با پشت دست صورتش را پاک میکند و رد اشک روی لبه آستینش باقی میماند. میان هقهق گریه چیزی به پدر میگوید که خیلی مفهوم نیست. بین جملهها، کلمه «ماسی» را میشنوم. ماسی همان ماهی است به کردی. معلوم میشود ماهی قرمز مرده. بچه از دیدن ماهی که روی تنگ بیجان مانده، آنقدر اشک ریخته که به هقهق افتاده. پدر چیزی به دختر میگوید و او کم کم آرام میشود. رو میکند به من و میگوید: «گفتم یکی دیگر برایت میخرم.»
کد خبر: ۲۲۰۸۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۵